درخت گردو
نگین کوچولو کنار حوض نشسته بود که پدرش با چند نهال درخت وارد شد. او به سوی پدرش دوید و بعد از سلام کردن، از او پرسید:... نگین کوچولو کنار حوض نشسته بود که پدرش با چند نهال درخت وارد شد. او به سوی پدرش دوید و بعد از سلام کردن، از او پرسید: پدر این درخت های کوچیک رو برای چی خریدی؟ پدرش جواب داد: برای هر کدوم از اعضای خانواده یک نهال درخت خریدم تا هر کدوم یک درخت بکاریم. نگین پرسید: می شه بگی چرا باید درخت بکاریم؟ پدرش که از کنجکاوی او خوشحال بود با لبخندی گفت: دخترم اگر توجه کنی درخت ها اکسیژن سازی می کنن و ما از چوب و میوه اونا سود می بریم و رنگ سبز آن ها، رنگ زندگی و خرّمیه . گیاهان به ما یاد می دن...